سارا رنگیان | شهرآرانیوز؛ «نگارنده این سطور، حسین ملک، فرزند حاجمحمد کاظم ملکالتجار و جدم مرحوم مبرور آقامهدی ملکالتجار تبریزی است. از پدرم دو فرزند ذکور باقی ماند که یکی نویسنده و دیگری برادرم مرحوم محمدعلی است که به لحاظ توافق به اسم نویسنده، حاجحسن ملک نامیده میشد...»
این بخش ابتدایی زندگینامه خودنوشت حاجحسین ملک، بزرگترین واقف مشهد است که درجریان انتقال مجموعه اسناد حاجحسین آقا ملک، موقوفات، کتابخانه و موزه ملی ملک، در سال ۱۳۷۸خورشیدی، از تهران به سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدسرضوی شناسایی شده است. در این جابهجایی ۲۹ هزار برگ سند شناسایی، فهرستبرداری و منتقل شد. زندگینامه خودنوشت حاجحسین ملک هم ازجمله باارزشترین اسناد این مجموعه است که فاقد جلد و مشخصات بوده و برگهای آن از هم جدا و یکروست. تعداد صفحهها، ۱۹۷برگ، اما شماره ثبتشده ۱۸۱برگ است که این اختلاف در تعداد صفحهها ناشی از مفقودشدن صفحات ۷ تا ۲۰ است.
زندگینامه، با مختصری از احوال حاجمهدی ملکالتجار، پدر حاجحسین، آغاز میشود و با شرح حال مفصلی از زندگی و فعالیتهای پدرش، حاجکاظم ملکالتجار، ادامه مییابد. متأسفانه صفحههای مفقودشده، مربوطبه دوره مهمی از زندگی حاجکاظم در دوره مشروطه است و این موضوع سبب ایجاد ابهامهایی در این دوره زمانی برای این خاندان شده است. شرححال حاجحسین، از صفحه۹۳، با تاریخ تولد (یازده ربیعالاول ۱۲۸۸قمری برابر با دهم خرداد ۱۲۵۰خورشیدی) آغاز میشود و با خاطرات کودکی، خانوادگی، دوران تحصیل، سفرهایش به عتبات، مکه، اروپا و دوره زندگیاش در مشهد ادامه پیدا میکند و سپس با شرح ناتمام حوادث سال ۱۳۳۹قمری (حدود هشتسالگی حاجحسین) در صفحه۱۰۳ پایان مییابد. همچنین در این قسمت، حاجحسینآقا به شرح وضعیت و تاریخچه اماکن متبرکه حرم حضرترضا (ع) به نقل از مقاله «على مؤتمن» در مجله نامه آستان قدس میپردازد که این قسمت نیز در صفحه۱۸۱ ناتمام رها میشود.
حاجحسین در سطور ابتدایی زندگینامه خود نوشته است: «پدر جدم مرحوم فردوس و ساده ملاابوعلی و پدر ایشان مرحوم حاج آقابابا مجتهد تبریزی است و مرحوم حاج مجتهد در علوم غریبه زیردست و صاحب مقامات عالیه بوده، چنانکه زلزله بزرگ آذربایجان را که در آن زلزله شهر تبریز زیروزبر شد و جهانی را که زلزله خراب کرد، قبلا پیشگویی کرده بود و موقع و روز و ساعت زلزله را به اهالی تبریز گوشزد کرده بود و بهواسطه وثوق کاملی که اهالی تبریز به مرحوم حاج مجتهد، رضوانا... علیه، داشتهاند و خارجشدن از ابنیه، یک تن از مردم تبریز زیر آوار نماند و همه جانی به سلامت از زلزله بیرون بردند.»
براساس آنچه در این زندگینامه ذکر شده است، خاندان ملکالتجار از دیرباز همواره دستی به خیر داشتهاند.
دراینراستا حاجحسین در بخشی از زندگینامه خود با اشارهبه خشکسالی و قحطی سال۱۲۵۰ خورشیدی نوشته است: «در سال۱۲۸۸قمری که خشکسالی و قحطی بوده، وضع مردم و بیلیاقتی عمال دولتی، مرحوم آقامهدی ملک جدم، را بسیار متأثر ساخته و برای رفع سختی از ارزاق مردم به خدمت ناصرالدینشاه رفته و به عرض رسانیده که عمال دولتی، مفید نیستند و حال مردم و کمیابی یا نایابی ارزاق را بیان کرده و گفته است که بیشتر مردم از گرسنگی جان میدهند. ناصرالدین شاه میگوید: "اگر راست میگویی، این کار را اقدام کن" و امر تهیه ارزاق را به ایشان میسپارد.
مرحوم ملک، تمام تجار را خواسته و از آنها میخواهد که به هر قسم باشد از اطراف و اکناف مملکت به هر قیمت و به هر وسیله که ممکن است، غله خریده و به تهران برسانند... در ظرف کمتر از ۴۰ روز با فضل خداوند، نگرانی مردم رفع و مردم مرفهالحال میگردند...»
حاجحسینآقا، نگاشتن زندگینامه خود را از بهمن۱۳۳۹ خورشیدی، زمانیکه حدودا ۹۰سال سن داشته، شروع کرده و نوشتن آن را تا مدتها، ادامه داده است. آخرین تاریخی که حاجحسین بر نوشتههای خود گذاشته، سوم دی ماه ۱۳۴۰خورشیدی است که در صفحه ۱۲۲ نوشته شده و در ۶۰صفحه بعد، تاریخی درج نکرده است.
عکسها متعلق به تشییع پیکر حاج حسین ملک در مشهد است